![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
مثل هـمیشه شـهـر مـدیـنه عـزا گـرفت از دود آه حـضرت صادق فـضا گرفت هفت آسمان برای غـمش گریه می کنند از داغ او عـرش خـدا هـم عـزا گـرفت از زهـر آهِ سـیـنـۀ او پُر حرارت است این زهر از او مجال نیاز و دعا گرفت از آن شبی که شعـله در خـانه اش زدند درد قـــدیــمـی دل او بــاز پـا گــرفـت درد قــدیــمــی دل او داغ مــادر اسـت دردی که جان ز پـیکـر آل عـبا گرفت وقتی که تارموی سفیدش به خاک خورد شهر مـدیـنه هـالـۀ مـحـنت سرا گرفت شکـر خـدا کـه دیـدۀ او مـیـخ در نـدیـد میخی که وحشیانه به یک سینه جا گرفت این ضربه ها کـشید به گـودال قـتـلـگاه وقتی که شمر گیسوی شه از قفا گرفت آمـــد دوازده صـــدا پـشـت یــکــدگــر دریـای خـون تـمام تــن کـربـلا گرفت سر از بدن جدا شد و بر نـیزه شد بلـند این منظره تـوان ز زمین و سما گرفت سنگش زدند و وای که غلطید بر زمین بـوی سـر حـسین هـمۀ کـوچه ها گرفت بوی تنور و شعله و خاک وزمین چه باک بـوی شـراب از لب طـشت طلا گرفت این سر که چیزی از سر ورویش نمانده بود جان از وجـود دخـتـرک بی نـوا گرفت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
دل گـرفـتـه یــاد ایــوان بـقــیـع دیــده ای داریــم گریــان بـقـیــع غربتـش چون شـمع آبم می کند نسل در نسل عشق دارم، عاشقم چون گرفـتارت کما فی الـسّابقـم کرسی درست جهـاد اکبر است فـاطـمـیّــه سـفــرۀ جـانـانــه ات بود هـر شب روضۀ ماهـانه ات روزی یک عمر ما دست شماست بـاز بــر بـیـت ولا آتـش زدنــد نیـمه شب وقت دعـا، آتش زدند نه ردایی نه عـمّـامه بـر سـرت خوب شد خواهر گرفتارت نشد نـیـزه ای در فـکـر آزارت نـشد اهـل بیتت را کـسی سـیـلی نزد زیـور آلات کـسـی غـارت نشد خواهری میکرد با حسرت نگاه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
پُر از شمـيـم بهشت است منـبـرت آقا بـه بـرکـت نــفـحـات مـعــطـرت آقـا هنوز عـطـر و شـمـيـم محـمـدی دارد گـلِ دمـيـده ز لـبـهـای أطـهــرت آقـا شـبـيـه حضرت خـاتم مدينه الـعـلـمی عـلـوم می چکـد از خاک معـبرت آقا چهارهزار حکيم و فـقـيـه و دانـشمـند رهـيـن مکـتـب انديـشـه گـستـرت آقا اشاره های نگـاهـت زُراره می سـازد شنـيـدنی است کـرامات محضرت آقا و ديـده ايـم به وقـت جـهــاد انـديــشـه هـزار مـرتـبـه مـا فـتـح خـيـبـرت آقا ببـين که شيعـۀ صبح نگـاه تو هـستـيم در آســمـان هـمـيـشــه مـنـوّرت آقــا هنوز شيعه و « قال الامامُ صادق» هست کــنـار چـشـمـۀ جـاریِ کـوثـرت آقـا سـبـد سـبـد گـل لالـه به بـاغ دل دارم بـه احـــتـــرام دل داغ پــرورت آقــا نـبـود غـيــر گل آه و غــنچـۀ شـيـون به باغ بـغـض گـلو گـير حنجـرت آقا مگر نه شيعۀ تو در تـنـور آتش رفت چگـونه سوخت بهشت معـطـرت آقا در آن شبي كه تو را پا برهنه می بردند بهـشت عـاطـفـه هـا بود پـرپـرت آقا من از حضور شريفت اجازه می خواهم كه روضه خوان شوم امشب برابرت آقا اگر چه حرمتتان را شكسته اند آن شب نـبـستـه اند ولی دسـت خـواهـرت آقـا چه خوب شد كه نشد در مقابل چشمت كـبود، چـهـرۀ معـصوم دخـتـرت آقا گـل گـلـوی تو را دشـنه ای نـبـوسـيده و ماهِ نـيـزه نـشيـنـان نـشـد سرت آقا به حـرمت لب تو، چـوب پا نزد آنجا و داغ نـعـل نـديـده است پـيـكرت آقا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
همان امام غـریبی که قـامتش خـم بود به روی شانـۀ پیرش غـم دو عـالم بود میـان صحـن حـسـینیـۀ دو چـشـمانـش همیشه خـاطـرۀ ظهـر یک محـرم بود دل شکـسـتۀ او را شـکـستـه تـر کردند شبیه مـادر مظلومه اش پـر از غـم بود اگر تمـام مـلائک ز گـریـه می مـردند به پـای خانـۀ آتـش گـرفـته اش کـم بود حدیث حرمت او را به زیـر پا بـردنـد اگــر چــه آبـــروی خــانــدان آدم بـود شتـاب مـرکـب و بـنـد و تعـلـل پـایـش زمیـنه های زمین خوردنش فراهم بود امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد همان امام غـریبی که شانه اش خم بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود غريب شهرِ خودش نه، غريب عالم بود چقدر روضۀ كرب و بلا بپا می داشت به روی سـر در خانه هميشه پرچم بود اگر چه زخم جگـر تازه می شد اما باز برای داغ دلـش روضـه مثل مرهم بود هـمـيـشـه در وسط كـوچـۀ بـنی هـاشـم پـر از تـلاطم اشـكِ مصيبت و غـم بود شبی كه در تب آتش بهشت او ميسوخت شكسته قامت و آشفـته حال و درهم بود كبـودِ زخـمِ طناب و اسارت و غـربت چـقـدر در نظـرش كـربـلا مـجـسّـم بود خلاصه لحـظـۀ آخـر، زمان تـدفـيـنـش بـسـاط غـسـل و بساط كـفـن فراهم بود در آن زمان به خـدا هـر دلی پـريـشانِ شهـيــد بـي كــفــن واديِ مـحــرّم بــود به زخـم پـيـكـر گـل، بـوريا نمی پـيچيد اگـر كه پـيـرهـن پـاره پـاره ای هـم بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زباحال امام جعفر صادق علیهالسلام قبل از شهادت
منی که بـر همه عـالـم گـره گــشا بودم مـیــان مـوج مـصیـبــات مـبــتــلا بودم همیشه غفلت اصحاب دردِسر ساز است به وقـت فـتـنه چـه بی یـار و آشنـا بودم کـنـار مـنـبـر من مـکـتـب جـدیـد زدنـد در آن غـبار زمان چـشـمـۀ هـدی بودم حقـیـقـت همه قـرآن میان قلب من است مـنـم که بـر هـمـۀ خـلـق رهـنـما بــودم شبی که از همه سو ریخـتـنـد در خـانه فـقـط به یـاد غــریـبـیِ مـرتـضی بـودم همـین که شـعـلـۀ آتـش به خانه ام افـتـاد نـفـس نـفـس زدم و یـاد خـیـمه ها بـودم اگرچه شکر خـدا دختری نسوخت ولی به یــاد شــام غــریـبان کــربــلا بــودم کـمی ز روضـۀ گـودال بـر سـرم آمـد به گـیـسوان پریشـان چو در نـوا بودم نخـورد یک نـوک نـیـزه به پیـکرم امـا بـه یــاد قــاری بـالای نـیـزه هـا بــودم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
می سوخت بین شعـله ها بال و پر تو آتـش نشـد شـرمـنده از مـوی سر تو با رفـتن تو آسمـان هم گریه می کرد آن شـب نبود عمامه ای روی سر تو پای برهـنه پشت یک مـرکب دویدن نـگـذاشت نـایی در میـان پـیـکـر تو دیــدنــد خــیــلی داغــدار کربــلایـی شام غریبان شـد به پا در محضر تو در کـوچـه های خـلـوت شهـر مـدینه تـنهـا غــریـبـی بـود یـار و یـاور تو جای هـزاران سجـدۀ شـکـرانه دارد خـنـجر نیـامد بر ضـریح حـنـجر تو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
بــاز از دعــای مـادر نــام آشـنـای ما امشب بساط روضه به پا شد برای ما خون گـریـه می کـنـند تـمام سـتـاره ها همراه چـشـم های زمیـن پـا به پای ما از بوی دود و آتش کوچه مشخّص است بوی مدیـنه می دهد این گـریه های ما یک عـدّه از سـقـیـفـه شبیه مغـیره باز خـون کـرده اند بر جـگـر مـقـتـدای ما یک پیرمرد پای پیاده! چه روضه ای! خاکی به سر کنیم از این ماجـرای ما شیخ الائمه و سر عریان عجیب نیست؟ این ها شده است غـصّـۀ بی انتـهای ما
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
عالم ز آه، تیره تر از صبح محشر است خـون جـگـر به دیـدۀ آل پـیـمـبـر است شهر مدیـنـه گـشـته عـزا خـانـۀ وجـود رخت سیاه بر تن زهرا و حـیـدر است گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است گـریـنـد بر امـام شـشـم هـفـت آسـمــان در نه فلک قـیامت عظمای دیگر است جسمی که آب شد زجفا زیر خاک رفت در قلب آب و خاک از این داغ آذر است خواهی اگر که بوسه زنی بر مزار او قبرش کنار تربت زهـرای اطهـر است آتـش زدنـــد خــانــۀ او را حـرامــیـان این اجر خوبی پدر و ارث مـادر است جز تَلّ خاک نیست نشانی از آن مزار الحـق که نـنگ آل سعـود ستمگر است قـامـت خـمـیـده؛ تن شده مانند شمع آب این شـاهد جـنایت منصور کـافـر است بر او بریز اشک که این گریه نزد حق با گـریه بر حسیـن ثـوابش برابر است با آنکه بسته است به رویش در بـقـیـع میثم هماره چشم امیدش به این در است
: امتیاز
|